کُنجی برای تراوشات ذهن این جانب...

۱۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

Nokia 216

چند روز پیش جایی قرار داشتم. مکانش هم مکان خیلی امن بود البته، ولی نمیدونم چی شد که تا به خودم اومدم دیدم موبایلم(از این ساده ها بود) تو جیبم نیست.

یادم بود موقع حرف زدن تو دستم بود و باهاش کار می کردم ولی اون موقع نبود! و هیچ چی هم یادم نمی اومد...هیچی

خلاصه یه چند دقیقه ای تفحص میدانی داشتیم ولی خبری ازش نبود. چند ماه پیش که خریدمش 155هزار تومن بود که الآن 360هزار تومنه!!!

بهش زنگ هم که میزدیم خاموش بود(من یادم نمیاد خاموشش کرده باشم)

و به همین سادگی موبایل من گم یا شاید دزدیده شد.

بعد از این ماجرا داشتم به این فکر می کردم اگه دزدیده شده باشه چه پیام بدی داره میده:

چرا یک دزد باید یه گوشی که قیمتش 200تومن(از باب دسته دو بودنش) هست رو بدزده. یعنی انقدر مردم محتاجن...اونم توی اون مکانِ خاص و امن!

دو روز بعدش رفتم سیمکارتم رو سوزوندم و یکی دیگه گرفتم و الان با موبایل لمسیم کار می کنم :/

موبایل عالی ای بود سعی می کنم دوباره بخرمش.
پــ نــ:

البته خوبی این ماجرا این بود که سیمکارت که گرفتم 10تومن دادم دائمیش کردم و 20گیگ اینترنت هدیه گرفتم از ایرانسل.

الان تقریبا 20 گیگ فیلم دارم
:))

 

  • ــ حسان ــ
  • ۰
  • ۰

روبیکِ با اراده

چند ماه پیشم یه روبیک خریدم و عزم خودم رو جزم کردم که شروع کنم به یاد گرفتن حرفه ایِ روبیک ولی از اونجایی که بنده معمولا عزم جزمم خوب کار نمی کنه بعد چند روز ولش کردم(البته روبیک داغونی هم بود)


چند روز پیش دوباره رفتم و یه دونه خوبش رو خریدم(18 تومن /: ) و دوباره شروع کردم که یادگیری مطالب فراموش شده. برام جالب بود مرحله اولش رو هنوز بلد بودم انگار مثل دوچرخه سواری می مونه.

امیدوارم اینبار تمومش کنم...اگه این اراده لامصب بزاره.

راستی گفتم روبیک یاد این برنامه روبیکا افتادم. چرا انقدر امکانات داره ولی همش مفته؟؟ باتوجه به شناختی که از این مملکت دارم کاسه ای زیر نیم کاسه هست. البته یه چیزایی هم شنیدم ولی نمی گم چون سپاه و اطلاعات دستگیرم می کنن D:

اگه حرفه ای روبیک حل کردن رو بلدید بگید چقدر طول می کشه خوب یاد بگیرم.
پــ نــ:

آیا می دونستید روبیک 2*2 سخت تر از 3*3 هست؟

 

  • ــ حسان ــ
  • ۰
  • ۰

دزد مال مردم؟

فضیل بن عیاض یک قافله را غارت کرد، مال التجاره خیلى سنگین بود. آفتاب که طلوع کرد گفت: وسایلتان و اثاث‌ها را باز کنید، اما دستان صاحب بارها را بسته بودند. در میان وسایل یک دستمالِ بسته بود، فضیل به نوچه اش گفت: دستمال را به من بده تا باز کنم. وقتى که دستمال را باز کرد دید روى یک کاغذ تمیز آیة الکرسى نوشته شده و زیر آن هم نوشته شده: خدایا! من به این کتاب تو اعتقاد دارم، من مى ترسم فضیل این کاروان را غارت کند، من این آیة الکرسى را در این دستمال مى گذارم و کاروان را در اختیار آیة الکرسى قرار مى دهم! فضیل وقتى نامه را خواند، به تمام نوچه هایش گفت: دست اینها را باز کنید و بارها را تحویل ایشان بدهید تا بروند. دیگران گفتند: چرا؟ گفت: ما دزد پول و مال مردم هستیم، دزد ایمان و اعتقاد مردم به قرآن و خدا نیستیم، این فرد با اعتقادِ به آیة الکرسى، آن را درون این بار گذاشت، ما اگر این وسایل را ببریم یک نفر را به قرآن بى ایمان کرده ایم.

دزد

/پایگاه عرفان
پــ نــ:
وای وای وای چقدر این حکایت رو دوست دارم خیلی حرف توشه خیلی...

 

  • ــ حسان ــ
  • ۰
  • ۰

هیچوقت به ما اعتماد نکن.

ما فقط انسانیم. بالاخره یکجا ناامبدت می کنیم.

/west world
پــ نــ:
این سریال رو دنبال می کنید؟ اگه نمی کنید پیشنهادش می کنم فوق العاده بالاخره کار یه نولانه!
یک بار دربارش یه پست می نویسم

 

  • ــ حسان ــ
  • ۰
  • ۰

طرح؛ چراغ قرمز

آه است خیابان به خیابان به لبم.

 از این همه بی تفاوتی در عجبم.

 تو مثل مسافری که دیرش شده است.

 من مثل چراغ قرمز نیمه شبم

/میلاد عرفان پور

پــ نــ:
پیشنهاد می کنم شعرهای میلاد عرفان پور رو دنبال کنید به نظرم یکی از بهترین شعرای زمان ماست.

 

  • ــ حسان ــ
  • ۰
  • ۰

ابر بارنده...

ابر بارنده به دریا می گفت: من نبارم تو کجا دریایى؟

در دلش خنده کنان دریا گفت: ابر بارنده تو خود از مایى...

حمید مصدق


 

  • ــ حسان ــ
  • ۰
  • ۰

حسن ماه پیش یکی دیگه از خواب هاش رو برام تعریف کرد:

خواب دیدم حاکم شدم و برای گشت زدن از کاخ بیرون اومدم و به طرف بازار رفتم. همون جا دیدم یک دزد از مغازه ای دزدی کرد ولی سریع سربازهایی که همراه من بودن دستگیرش کردن. درحالی که داشتم به خودم و سربازهام مینازیدم از دور دیدم یک دیوان مرتب سر تکون می داد. دستور دادم بیارنش جلو و ازش پرسیدم: به نظرت مجازات دزدی چیه؟


جواب داد: گر دزد سرقت رو شغل خود کرده باشه دستش باید قطع بشه.
اما اگر بخاطر گرسنگی باشه باید دست حاکم رو قطع کرد.!!!
پــ نــ:

بهلول بوده؟

 

  • ــ حسان ــ
  • ۰
  • ۰

حتما از قیمت این روزهای دلار خبر دارین. خُب من هم چند وقت پیش پیش رفقای قدیمیم بودم که دکتر قنبل از راه رسید و وارد بحث شد و شروع کرد به ترکوندن مجلس  و نظرات و تحلیلاتش رو بیان کرد. منم اونارو براتون آماده کردم که شما هم ازشون استفاده کنید. فقط نکته ای که جا داره اضافه کنم اینه که ایشون اعراب بعضی کلمه هارو عوض میکنه که من هم توی متن بهشون اشاره خواهم کرد. اینم از تحلیل ایشون:

به نظر بِنده(قنبل خان) کشور کاملا داره توی مسیر درستی پیش میره و اِمید میره تا آخر هفته بعد قیمت هر یه دِلار به پونزدُه هزار تومان برسه. من واقعا خوشبینم. الان که حدود 40سال از این حِکومت میگذره به نظرم به یه پَختگی ای رسیدیم که نشون دهنده اینه که چیزی نمونده به اُهداف اصلیمون برسیم؛ پس یادمون نره که دست تُک تُک  مسوولین نظام رو ببوسیم چه اونی که بالاترین مُقام رو داره و چه این آخریا؛ چون واقعا به فکر ما هستن و دارن خُدمت می کنن.

حالا چرا میگم دِلار باید گرون باشه؟ خیلی سادس؛ چون اگه دلار گرون بشه جنس خارجی هم گرون میشه و مِردم ما نمی تونن جنس خارجی بخرن پس مجبور میشن جنس اُیرانی بخرن و اَقتصاد داخلی و تولید ملیمون قوی بشه و در نتیجه تبدیل به یه اُبُرقُدرُت توی جهان بشیم و این واقعا عالیه چون اون موقع می تونیم برا همه جهان گردن کَلفتی کنیم و کسی هم نمیتونه برامون پررو بازی دربیاره پس اگه ما مردم چند ماه فقط چند ماه دیگه تحمل کنیم -که می کنیم- همه چی دَرَست خواهد شد :)


در ضمن تُرامپ هم هیچ غلطی نمیتونه بکنه همونطور که تاحالا نتونسته بکنه >:(
پــ نــ:
قیمت دلار و اجناس وارداتی جوری شده که اگه ازمون قیمتش رو بپرسن باید بگیم:
الان؟
.
.
.
یا الان؟؟!

 

  • ــ حسان ــ
  • ۰
  • ۰

دیشب بالاخره تونستم فیلم عصبانی نیستم رو ببینم. اگه نمی دونید باید بگم که سال 92 تولید شده و سال 97 پخش! یعنی یه چهار پنج سالی توقیف بوده. الان هم که پخش شده فکر کنم یه ربع ازش حذف کرده باشن(داستان تو بعضی قسمت های فیلم خراب میشه و پایان داستان کلا تغییر میکنه!)

فیلم که واقعا سیاسی هست ولی چیزی که من رو اذیت می کرد(که البته تو خیلی فیلم ها هست) اینه که یک طرفه قضیه رو می بینن و فقط به بعد منفی ماجرا نگاه می کنن.

متاسفانه واقعیت های جامعه ی ما رو میگه و باید پذیرفتشون ولی حس می کنم خیلی نیمه خالی رو میبینه.

از یه چیزیش که خیلی خوشم اومد این بود که فیلمبرداری و تدوینش در اختیار مفهوم فیلم بود. فیلمه واقعا عصبانی بود!

به هرحال فیلم جذاب و باحالیه و حتما پیشنهاد می کنم ببینیدش صحنه های عاشقانه ی جالبی هم داره.
پــ نــ:
این دیالوگش تو ذهنم موند:
تو چند سالته؟

26 سال
 می‌دونی صاحب این برج چند سالشه؟
...
23 سال، تو چیت از اون کمتره؟

یه کم دزدی، یه کم رابطه…


+اگه دیدینش این ویدئو رو هم ببینید صحنه آخر فیلم هست که سانسور شده:http://www.namasha.com/v/jaKnNqDw

 

  • ــ حسان ــ
  • ۰
  • ۰

تنها پیشنهاد

آقا وضعیت مملکت جوریه که تنها پیشنهادی که می تونم بهتون بدم اینه که مثل این پنگوئن زیرک و عاقل رفتار کنید:

 



 

 

 

 

 

 

 

 

 

فقط اونجاش که میگه "رد دادیم"

  • ــ حسان ــ