کُنجی برای تراوشات ذهن این جانب...

  • ۰
  • ۰

داستان؛ امتحان

وقتی به مدرسه رسید، دانش‌آموزان سر جلسه امتحان بودند.

بدو بدو پله‌های ساختمان را بالا رفت، برگه‌اش را گرفت و روی صندلی  نشست.

به دوستش که در صندلی پشتی نشسته بود، گفت: خوندی؟ دوستش جواب داد: کلا 5 فصل خوندم.

یک‌آن جا خورد. گفت: مگه کلش 4 فصل نیست؟

دوستش خندید و گفت: چی می‌گی؟ کلش 8 فصله. انگار روزه خیلی روت اثر گذاشته.

دنیا دور سرش چرخید. پرسید امروز چه امتحانی داریم؟

گفت: فیزیک دیگه!

*برای امروز هندسه خوانده بود*

:|

 

  • ۹۶/۰۳/۱۵
  • ــ حسان ــ

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی